مولایی در سال 1306 هجری شمسی در منطقه سنگلج تهران دیده به جهان گشود، دوران ابتدایی را در دبستان عنصری تهران و دوره متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر خیابان سعدی تهران گذراند، در رشته ادبیات فارسی وارد دانشگاه تهران و در همین رشته هم فارغ التحصیل شد.
استاد مولایی در سال 1330 ازدواج کرد و هم اکنون دارای دو فرزند پسر و یک فرزند دختر است، اطلاعات بیشتر درباره این استاد مسلم علوم و فنون قرائت و به ویژه اختلاف قرائات را در گفت‌وگوی زیر می‌خوانید:

- 80 سال از عمر مبارک شما سپری شده، اگر باز هم متولد می‌شدید، دوست داشتید مسیر رفته را طی کنید؟
اگر 100 مرتبه دیگر هم دنیا بیایم باز هم دوست دارم با قرآن باشم، چون من در قرآن تمام خیر زندگی و سلامت خود و سرمایه خودم را دیدم و همه چیز را از قرآن دارم و این عنوانی که به عنوان معلم قرآن برای خودم انتخاب کردم و مشغول شدم، هنوز هم ادامه دارد و امیدوارم تا پایان عمر ادامه داشته باشد و وظیفه خودم را در قبال قرآن انجام دهم.

-من با بسیاری از قاریانی که دارای رتبه بین‌المللی هستند، صحبت کرده‌ام و بیشتر آنها اذعان دارند که مقطعی در محضر شما شاگردی کرده‌اند، از این بابت چه حسی دارید؟
من هیچ وقت این آقایان را شاگرد خودم نمی‌دانم، آنها دوستان من هستند و من خودم را قابل این نمی‌دانم که معلم باشم ولی به هر حال بسیار خوشوقت و خوشحالم که این دوستان من، الان در مرحله بالایی هستند و فرزندان من حساب می‌شوند و نوه‌هایی برای من در عرصه قرآن تربیت می‌کنند که در سطح جهانی با ارزش‌اند؛ قاریانی که سالی یک مرتبه می‌آیند به ایران و در مسابقات شرکت می‌کنند از تلاوت این قاریان(ایرانی) با آن که آنها لهجه عربی ندارند، تعجب می‌کنند. این قاریان در مجامع بین‌المللی مثل سوریه و مصر و عربستان هم درخشیده‌اند و نفرات اول و دوم شده‌اند.
-جلسات قرآنی شما از چه سالی شروع شد؟
از سال 1327 ه ش، البته من قبل از آن هم در جلساتی شرکت می‌کردم که استاد «مازندرانی»، گاهی من را جای خودش می‌گذاشت و در من یک نبوغی دیده بود، البته از همان موقع ما یک جلسه‌ای در مسجد گلوبندک داشتیم که یک بالاخانه کوچکی داشت که مرحوم «دیزجی» که مردی موقر و واقعاً باتقوا بودند آنجا را اداره می‌کردند، البته ایشان آن قدر اهمیت داشت که می‌توانست جاهای بزرگتری را برای خودش انتخاب کند اما به هر حال در آنجا مشغول تعلیم و تربیت مردم بود و ما هم جلسه‌ای تشکیل داده بودیم و کار می‌کردیم، در حوالی آنجا هیئت‌های سنگلجی وجود داشت که آمدند از من خواستند که بیا جلسات ما را اداره کن و ما هم بر حس وظیفه رفتیم و از سال 1327 آن جلسه را اداره کردیم و شب‌های دوشنبه، جلسه داشتیم و شب‌های جمعه هنوز هم ادامه دارد و شب‌های ماه مبارک رمضان 30 شب تمام، جلسه داشتیم، جلساتی که از 9 شب شروع می‌شد تا ساعت دو و نیم بعد از نصف شب.
- شما تحصیلات کلاسیک هم در علوم قرآنی داشتید؟
خیر؛ من هر چی دارم مطالعه خودم بوده، حتی بد آموزی‌هایی که قراء قبلی در ایران داشتند که قرآن را به سبک خودشان می‌خواندند و توجهی به قرائت قاریان نداشتند و مثلا(حفص) می‌خواندند در حالی که ادغام‌هایی را که در«حمزه» است، به کار می‌بردند. من به وسیله مطالعاتی که داشتم باعث شد تا آن قرائت صحیح و خوب را یاد بگیرم.
ان شاءالله که مورد توجه صاحب شریعت باشد. به هر حال بچه‌هایی که در کلاس‌های من تعلیم دیده‌اند با آبشخور صحیح، قرآن را یاد گرفتند.
- استاد بسیاری شما را در علم قرائت و اختلاف قرائات، متخصص و مسلط می‌دانند، این قرائت‌ها چه فرقی با هم دارند و اصلاً علم قرائت چیست؟
علم قرائت از قدیمی‌ترین علوم اسلامی است و پیدایش آن توأم با نزول قرآن و شریف‌ترین علوم است. این علم درباره صور نظم کلام الله از حیث وجوه و اختلافات متواتره بحث می‌کند، علم قرائت غیر از قرائت حفص است و مراد از آن تحصیل ملکه ضبط اختلافات متواتره است و فایده آن، این است که کلام الله مجید را از تغییر و تحریف مصون می‌کند. در این علم، طریقه قرائت صحیح قاریانی که سندش به رسول خدا(ص) می‌رسد، بحث می‌شود. سند قرائت، شخص قاری، چگونگی قرائت و موارد مختلف در این علم ذکر می‌شود و اولین کسی که در این زمینه کتاب نوشته است «ابوسعید ابان بن تغلب کوفی» است که ابن ندیم در «الفهرست» یکی از مولفات ایشان را کتاب«‌القرائات» ذکر می‌کند و بعد از او کسان دیگری از جمله کسانی که جزء قاریان مشهور هستند، در این زمینه کتاب نوشته‌اند که بزرگترین و مهمترین آنها، حمزه بود که در سن 20 سالگی ریاست قرائت قاریان را داشت، همین طور در دوره‌های مختلف، افراد دیگری کتاب‌ها نوشته‌اند تا به دست ما رسید.
بچه‌ها در قرائت‌هایی که از قاریان مصری می‌شنیدند، می‌دیدند در قرائت‌ها، اختلاف وجود دارد و فکر می‌کردند که آن‌ها اشتباه می‌خوانند، حال این که آن‌ها صحیح می‌خوانند و قرائت‌های مختلف را پیاده می‌کردند، من مجبور شدم برای این شاگردانم اطلاعات کافی درباره قرائت‌های مختلف داشته باشند، کتابی را به نام «تهذیب القرائة» در دو جلد بنویسم. به طریق شاطبیه که مورد استفاده قاریان قرار گرفته و می‌گیرد. در این کتاب اختلاف قرائات را جدول‌بندی کردیم و به گونه‌ای که بتوانند به آسانی یاد بگیرند. بعد هم «‌تجوید جامع» را به خواست دانشگاه تهران نوشتم که سازمان «‌سمت» آن را چندین بار تجدید چاپ کرده است و جلد اول آن را به قرائت عاصم نوشتم. عاصم هم عبارت است از حفص و شعبه که برخی حتی قرائت شعبه را بر حفص اتقن می‌دانند اگرچه حفص بیش تر در میان قاریان ما رواج پیدا کرده است. به هر حال به تدریج درباره قرائت‌های دیگر مثل «نافع و ابوعمرو و یعقوب» نوشتم و جلد چهارم را هم که در دست چاپ است به قرائت «عاصم و حمزه و کسایی و خلف» نوشتم که مجموعه اینها قستمی از علم القرائت می‌شود که هر قاری قرآن باید این علوم را بلد باشد نه این که تنها حفص را یاد بگیرد، چون بقیه قاریان هم کار کرده‌اند، زحمت کشیده‌اند و تلاش کرده‌اند.
- قاریان فعلی ما تا چه حد به قرائت‌های گوناگون تسلط دارند؟
آنهایی که جلسه ما می‌آیند، دو ساعت تمام قرائت حفص می‌خوانیم و دو ساعت بعد دیگر کسی حق ندارد، قرائت حفص بخواند و هرکس بخواهد بخواند باید قرائت‌های دیگر را بخواند. الان برخی از بچه‌های ما، 10 تا قرائت را قشنگ بلدند، مثل آقای«ابدی» به هر حال این قرائت‌های مختلف رواج پیدا کرد و حق هم این است که رواج پیدا کند، چون علوم قرآنی تنها منحصر به حفص نیست.
- در بخشی از بحث، شما اشاره‌ای به تلاوت قاریان مصری داشتید، در میان قاریان مشهور کدام را فنی‌تر می‌دانید و تلاوت کدام قاری را بیشتر دوست دارید؟
قراء مصری متاسفانه بیشتر دنبال الحان و صوت قرآن هستند و برای این که صوتشان به لحاظ موسیقایی در جای خودش بنشیند، خیلی از قواعد تجویدی را زیر پا می‌گذارند که کاملاً خلاف خواسته صاحب شریعت است، چون ابتدا تجوید لازم است و فرع بر آن زینت قرآن که صوت و لحن است. به نظر من، قراء مصری کاری برای قرائت در ایران نکرده‌اند جز این که یک مشت صوت و لحن آورده‌اند که بچه‌های ما از هدف اصلی که باید برای رضای خدا، قرآن بخوانند و توجه به مفاهیم و معانی داشته باشند، دور شده‌اند و انحرافی است که در بین بچه‌ها ایجاد شده. به هر حال در میان قراء مصری من «خلیل الحصری» را انتخاب می‌کنم که قرآن را به نحو صحیحی می‌خواند و به ویژه مرتلی که می‌خواند واقعاً نمره یک دارد.
- در میان قاریان ایرانی، کدام فنی‌تر و زیباتر می‌خوانند؟
آقای «ابدی» هست که البته الان نمی‌خواند و معلم قرآن است. آقای «صدیق» هست که واقعاً قرآن را صحیح و با لحن منشاوی می‌خواند و با قرائت‌های مختلف آشنا است. منتها خودشان را مطرح نمی‌کنند، بعضی‌ها که یک حفص و دو تا ادغام و غیره و ذلک یاد گرفته‌اند و می‌توانند یک لحنی را پیاده کنند، مرتب در رادیو و تلویزیون می‌خوانند در حالی که اغلب، قرائت‌های مختلف را بلد نیستند. یکی از قاریان خوب دیگر آقای «کرمی» است که به جلسات ما می‌آمد و به قول خودش استفاده کرد از این جلسات، اما من ندیدم در قرائت‌هایی که می‌خواند، این اختلاف قرائت‌ها را پیاده کند برای دیگران.
- شما به خارج از کشور هم برای امور قرآن سفر داشتید؟
من سفر خارجی نداشتم، فقط یکبار ما را به سوریه به عنوان داور فرستادند که آقای کرمی هم به عنوان قاری با ما بود که در همان مسابقه اول شد. البته یک بار دیگر قبل از انقلاب هم ما را فرستادند به تونس که جشنی به مناسبت میلاد پیامبر(ص) برگزار می‌شد.
- خاطره‌ای هم از این سفرها دارید؟
خاطره خاصی ندارم طبق معمول دنبال خاطره نبودم.
- از جلسات قرآنی داخل کشور چه خاطره‌ای دارید؟
از جلسات، خاطره، خیلی دارم هر قدر که بچه‌ها رشد کردند برای ما خاطره بوده مثل آقای «محمدتقی مروت» اولین نفری بود از ایران که در مالزی اول شد. در مالزی، یک قرآن دست نویس به روایت «ورش» بود که در پشت آن یک لوح‌هایی قرار داشت که هر کس که اول می‌شد لوحش را ضبط می‌کردند. آن سال که آقای مروت اول شدند، این قرآن را به همراه رحلش به او دادند و آورد ایران مثل کاپ‌های ورزشی. ایشان آمدند در جلسه و آن را گذاشتند جلوی من و گفتند، این حق شما است و گفتند که ما هر چی داریم از شما داریم و یک سری تعارف و ... من گفتم نه و شما باعث افتخار مذهب تشیع هستید و باعث شدید که دیگران بفهمند که شیعیان هم می‌توانند قرآن را به این زیبایی بخوانند. این بزرگترین خاطره‌ای است که دارم.
- استاد جلساتتون هنوز ادامه داره؟
بله و از خدا خواسته‌ام که در پای رحل قرآن، جان به جان آفرین تقدیم کنم. جلسات شب‌های دوشنبه ما را آقای ابدی در مسجد اکباتان اداره می‌کند و صبح‌های جمعه هم در مسجد حجت ابن الحسن(عج) میدان سهروردی، خودم جلسه دارم و از ساعت پنج تا 10- 10:30 صبح، آن جا هستم و جلسات ماه مبارک ما هم در مسجد شیخ فضل الله نوری پشت پارک شهر برقرار است که نصف جلسه قرائت حفص و نصف جلسه به قرائت‌های دیگر است. 
- در زندگی برای هر کسی مشکلاتی ایجاد می‌شود و به دنبال ملجا و پناه گاهی می‌گردد، شما در مشکلات به کدام آیات قرآن پناه می‌برید و با آن به آرامش می‌رسید؟
تمام قرآن برای من تداعی است، چه اخبار گذشتگان که این ها چه سختی‌ها و مرارت‌هایی کشیده‌اند تا توانسته‌اند دین حق را اشاعه بدهند و حق را در جای خود بنشانند و تمام پیامبران که اخبار آنها در قرآن آمده است، برای همین عنوان آمده‌اند. قرآن برای تسلی خاطر پیامبر(ص) آمده است ولی برای تسلی خاطر ما هم مفید است و می‌توانیم در مشکلات زندگی- ان شاءالله ـ از راه منحرف نشویم، آیات قرآن آموزنده است و از آن جا که رزق و روزی در دست خدا است، او به بندگانش به قدر توانشان افاضه می‌کند.
ما جز قرآن تمسکی به چیز دیگر نداریم، البته قرآن در کنار اهل بیت(ع) که مفسر حقیقی قرآن هستند مانند وجود امیرالمومنین(ع) و سایر معصومین(ع) قرآن شافع مشفع است و هر چه طلب کنیم در این دریایی مواج وجود دارد که باید غواصی کنیم و پیدا کنیم. ما هم ان شاءالله درصدد این معانی هستیم.
- به عنوان سوال آخر از این که مسئولان فرهنگی و قرآنی، بهای لازم را به پیشکسوتان قرآنی نمی‌دهند، ناراضی نیستند؟
اولین گله من از اداره اوقاف است که آن گونه که قدر و اهمیتی برای قاریان باید قائل باشد تا آنجا که من اطلاع دارم، نداشته‌اند. این همه هزینه می‌کنند که مسابقات جهانی برگزار شود که گمان نمی‌کنم در ترقی قرائت قرآن ایران تاثیر چندانی داشته باشد. زمانی که بچه‌های ما در کشورهای دیگر اول می‌شوند، آن قدر که به ورزشکارانی که در صحنه‌های بین‌المللی مقام می‌آورند، اهمیت می‌دهند، به قاریان قرآن اهمیت نمی‌دهند و این ها اغلب زندگی معمولی خودشان را دارند و اگر هم نبوغی دارند خودشان به دست آورده‌اند و نهادی آنها را رشد نداده است. البته این را اضافه کنم که یک شب در ماه مبارک رمضان، جلسه‌ای با حضور قاریان در محضر رهبر انقلاب که خداوند بر توفیقاتشان بیفزاید، تشکیل می‌شود و قاریان از سراسر کشور می‌آیند و در محضر ایشان، قرآن می‌خوانند و این تشویقات ایشان بسیار بسیار موثر است، همچنین سخنان ایشان به خصوص درباره اختلاف قرائات که به بچه‌ها توصیه کردند که شما فقط خودتان را به حفص قانع نکنید، بروید قرائت‌های دیگر و علوم قرآنی را یاد بگیرید بسیار اثرگذار است.

منبع ایکنا