استاد محمود على البناء به آنچه که در دوران کودکی‌اش هر روز از مکتب فرا مى‌گرفت، علاقه‌مند و بسیار حریص بود.

پدرش به شهر شبین الکوم رفت تا براى ملحق شدن محمودعلی به مدرسه دینى آنجا (که تحت نظارت الازهر بود) اقدامات لازم را به عمل بیاورد اما یکى از دوستانش او را به مدرسه منشاوى در طنطا راهنمایى کرد که در آنجا مستقیماً حافظان قرآن را قبول مى‌کردند، پدرش هم وی را به طنطا برد و در حالى که بسیار کوچک بود به مدرسه منشاوى ملحق شد. او که از استاد محمّد رفعت تقلید می‌کرد و وی که در آن زمان به کودک خارق العاده معروف شده بود، براى قرائت به مناسبت‌هاى مختلف از طرف مسجد احمدى دعوت می‌شد.

محتوای سوره طه
این سوره در مکه نازل شده و دارای 135 آیه است. این سوره دارای محتواهایی است که در بخش اول این سوره اشاره کوتاهى به عظمت قرآن و بخشى از صفات جلال و جمال پروردگار است. بخش دوم که بیش از هشتاد آیه را در برمى‌‏گیرد از داستان موسى(ع‏) سخن مى‏‌گوید، از آن زمان که به نبوت مبعوث شد و سپس با فرعون جبار به مبارزه برخاست و پس از درگیریی‌هاى فراوان او با دستگاه فرعونیان و مبارزه با ساحران و ایمان آوردن آنها خداوند به صورت اعجازآمیز فرعون و فرعونیان را در دریا غرق کرد و موسى و مؤمنان را رهایى بخشید. بعد ماجراى گوساله‏‌پرستى بنى‌اسرائیل و درگیرى هارون و موسى را با آنها بیان مى‌‏کند. (تفسیر نمونه، ج 13، ص154)
در سومین بخش، بخش‌هایى درباره معاد و قسمتى از خصوصیات رستاخیز آمده است و در بخش چهارم سخن از قرآن و عظمت آن است و در بخش پنجم سرگذشت آدم و حوا را در بهشت و سپس ماجراى وسوسه ابلیس و سرانجام هبوط آنها را در زمین توصیف مى‌‏کند و در آخرین قسمت، نصیحت و اندرزهاى بیدارکننده‏‌ا‌ى براى همه مؤمنان بیان می‌دارد که روى سخن در بسیارى از آن به پیامبر اسلام(ص‏) است. (تفسیر نمونه، ج 13، ص155)
اما نکته حائز اهمیت این است که در آیه سوم این سوره «إِلا تَذْکرَةً لِّمَن یخْشى» هدف نزول قرآن را این گونه بیان می‌کند که «ما قرآن را جز براى یادآورى کسانى که از خدا مى‌‏ترسند نازل نکردیم». تعبیر به «تَذْکرَةً» از یکسو و «مَن یخْشى» از سوى دیگر، اشاره به واقعیت انکارناپذیرى دارد: تذکره و یادآورى نشان می‌دهد که خمیر مایه همه تعلیمات الهى در درون جان انسان و سرشت او وجود دارد و تعلیمات انبیاء آن را بارور مى‌‌‌‏سازد آنچنان که گویى مطلبى را یادآورى مى‏‌کند. نمى‏‌گوییم تمام علوم و دانش‌ها را انسان قبلا مى‌‏دانسته و از خاطر برده و نقش تعلیم در این جهان نقش یادآورى است، بلکه مایه اصلى آنها در سرشت آدمى نهفته است. (تفسیر نمونه، ج 13، ص159)