این مطلب از بلاگ دوستانمان در گروه تواشیح «إثنی عَشَر آبادان» گرفته شده است.

یک اشکال بزرگ در تلاوتهاى ما - که حالا بحمداللَّه دارد اصلاح مى شود - عدم توجه قارى و تلاوت کننده به مضمون آیه یى است که مى خواند. وقتى شما با مضمون آیه کاملاً آشنا بودید، خود شما در هنگام خواندن تحت تأثیر قرار مى گیرید و نفس این تحت تأثیر قرارگرفتن شما، هم در لحن و هم در صدا و هم در نغمه و هم حتّى در حرکات ظاهرى شما اثر مى گذارد و روى مخاطب و جلسه هم تأثیر مى گذارد. نظیر این موضوع را در خواننده هاى شعر فارسى و مداحهایى که خوش صدا هستند و در بعضى از جلسات مى خوانند، دیده اید؛ شعر خوبى که مى خواند، خودش تحت تأثیر صداى خودش قرار مى گیرد و لحن او تحت تأثیر این خودْتأثیرى قرار مى گیرد و نافذتر و شیرین تر و دلنشین تر مى شود؛ عیناً در قرآن خواندن هم همین طور است. بعضى از خواننده هاى مصرى هم که این جهت را بیشتر رعایت مى کنند، لحنشان دلپذیرتر و دلنشین تر است. این یک نکته است که باید مورد توجه قرار بگیرد و این، در وقف و ابتدا و مسائلى از این قبیل هم تأثیر مى گذارد.
این را به شماها که همه اهل فن تلاوتید، عرض بکنیم که یکى از محسنات جلسه ى امسال این بود که اصرار به بلندخوانى و نفس عمیق نشان دادن نبود؛ این خیلى خوب است. قرا اصلاً اصرار نداشته باشند که نشان دهند نفس شان زیاد است؛ نه، این نفس بلند براى آن جایى لازم است که اگر آیه را قطع کنید، معنا خراب مى شود؛ آن جاست که نفس بلند خوب است؛ نفسى که به آن بلندى نیست، این جا کم مى آورد. البته آن هم راه جبران دارد؛ مى بینید که در بین قراى مصرى بعضى ها درجه ى یک هستند، ولى نفسهایشان کوتاه است؛ مثل عبدالفتاح یا بعضى دیگر؛ این عیب اساسى محسوب نمى شود و قابل جبران است؛ یعنى آن استادِ فن بلد است که اگر نفسش کوتاه آمد، دنباله ى آیه را چه طور بخواند که انگار قطع نشده؛ قشنگ مى خوانند؛ خیلى از این قراى قدیمى البته این طورند؛ اما این جدیدى ها که حالا هستند و ایران هم زیاد مى آیند، اغلبشان مبتلا به همین مرضند؛ مرضِ نفسگیرى و بلندخوانى؛ گاهى خودش بال بال مى زند؛ اما قطع نمى کند! این هیچ حُسنى محسوب نمى شود؛ فقط حُسنش همان جایى است که انسان احتیاج دارد به نفس بلند و اگر نفسش کوتاه باشد، کم خواهد آورد؛ خراب مى کند، که آن هم یک زینتى است؛ خوب است؛ اما در غیر آن هیچ لازم نیست. ببینید کجا بایستى آیه را کوتاه کرد؛ کجا باید وقف کرد؛ کجا بایست با وقف، معنایى را نشان داد یا با تکرار، معنایى را نشان داد و گاهى با یک کلمه، یک معنایى را رساند؛ اینها را باید رعایت بکنید.
یکى از مسائل تلاوت ما، مسأله ى موسیقى تلاوت و این نغمه هاى صحیح تلاوت است، که اینها را بایست صحیح خواند. دیگر حالا مجال صحبت در این زمینه نیست؛ این هم بسیار مهم است. اینها هم یک روش و شیوه یى دارد که البته من حالا مى بینم خیلى بهتر شده و سابقها این طور نبود. نغمه ها و آهنگهاى قرآنى را بایستى فراگرفت. البته خیلى اش هم ذوقى است؛ این را هم عرض بکنیم؛ یعنى اگر کسى داراى ذوق هنرى باشد، بدون این که بخواهد یاد بگیرد و نُت بخواند، خودش مى فهمد که چه کار بایستى بکند؛ طبیعتِ ذوق قارى، او را مى کشاند به یک آهنگ صحیح. هرچه بتوانید کمتر در این زمینه ها از این و آن تقلید بکنید، بهتر است.

 

برخی از برنامه های دیدار:

 

اجرای مدیحه سرایی گروه فدک الزهراء       ((دانلود کنید))

 

اجرای تواشیح گروه ثقلین اهواز                 ((دانلود کنید))